خاطرات فرزند دلبندم

و اما چند تا عکس از عرشیا خان

تیپ عید پسری البته پیرهنش عیدی خاله مریم هست عرشیا و امیر حسن ( چرخ بازی با دوچرخه امیر حسن خاله زهرا پنجره خونه مامان جون و شیطونیهای بابایی با عرشیا نمیگه یهو بچم بیافته ها نگاه ترو خدا چطوری ولش کرده   ...
25 فروردين 1393

راه افتادن عرشیا خان

سلام پسرم قند عسلم وای عرشیای مامان من خیلی خوشحالم شما از ٨ ماه و ٥ روزگید راه افتادی و شروع کردی به چهار دست و پا رفتن و منم حسابی ذوق کردم خیلی منتظر موندم ولی بالاخره راخ افتادی عزیز دل مامان  البته نا گفته نمایند مه چند روز قبلش سینه خیز میرفتی ولی طولی نکشید که چهار دست و پا شدی و  ماشالله الانم کسی به پات نمیرسه و هر جا به سرعت جت حرکت میکنی تو ایام عیدم پسر بدی نبودی فقط وقتی خسته میشدی و خوابت میگرفت یه کم بهمون حال میدادی و گریه میکردی خوب حقم داری از وقت خوابت میگذشت و خسته هم میشدی ولی خوب در عوض میارزید به عیدی گرفتناش خخخخخ عیدی هایی که امسال گرفتی تماما نقد بود به غیر از خاله مریم که یه لباس مردونه خیل...
16 فروردين 1393
1